مبانی نظری وپیشینه پژوهش درمان وجودی ،معنادرمانی، روان درمانی و مشاوره گروهی،احساس تنهایی وامید
مقدمه
در این فصل ابتدا سعی بر آن است پیشینه و ادبیات تحقیق با توجه به رویکرد های مربوط به آن بیان گردد و سپس به تحقیقات انجام شده درمورد موضوع پژوهش در ایران و خارج از ایران اشاره می شود . نظریه های ارائه شده دراین فصل عبارتند از : الف ) درمان وجودی ب ) معنادرمانی ج ) روان درمانی و مشاوره گروهی د ) احساس تنهایی و ) امید ی ) بازنشستگی می باشد .
مبانی نظری پژوهش
الف ) درمان وجودی
روان درمانی وجودی که رویکردی فلسفی درباره مردم و وجودشان دارد به موضوعات و مضامین مهم زندگی می پردازد . روان درمانی وجودی عمدتا نوعی نگرش نسبت به برخی مضامین محسوب می شود تا یک رشته فنون و روش ها . این مضامین عبارتند از : مرگ و زندگی ، آزادی ، مسئولیت پذیری در قبال خود و دیگران ، معنایابی و کنارآمدن با بی معنایی . روان درمانی وجودی بیش از درمان های دیگر به آگاهی انسان ها در مورد خودشان می پردازد و آنان را وا - می دارد آن سوی مشکلات و وقایع را ببینند . انسان ها جدای از دیگران وجود ندارند ، در نتیجه برقراری روابط صادقانه و صمیمی با دیگران دردرمان وجودی خیلی مهم است ( شارف ، 2000 ترجمه فیروزبخت ، 1381 ) .
تفکر وجودی به این امر اشاره دارد که تفاوت واقعی انسان ها با سایر موجودات در این است که انسان ها ظرفیت و توانایی لازم برای خود رهبری و ارائه رفتارهای آگاهانه و ارادی را در اختیار دارند . به همین سبب لازم نیست که افراد مانند اشیائی منفعل قربانی فشارهای اجتماعی ، محرک های محیطی و نیازهای خود باشند ( کوری ، 1995 ترجمه شفیع آبادی و حسینی ، 1385 ).
شاید فیلسوفی که بیشترین تاثیر را در پیدایش درمان وجودی داشته است مارتین هایدگر باشد . کتاب بودن وزمان هایدگر نقش مهمی در درمان وجودی دارد چون روی آگاهی بر زمان یا به قول خودش دیزاین تاکید دارد که معنایش « بودن در این دنیا » است . منظور از دیزاین ، رسیدن به سطوح بالای هشیاری و بی نظیری است که با بررسی خود ، دیگران و دنیا به دست می آید ( شارف ، 2000 ترجمه فیروزبخت ، 1381 ).
لودینک بیسوانگر ، مدارد باس و ویکتورفرانکل با الهام از فلسفه وجودی جزء اولین طرفداران روان پزشکی وجودی بوده اند . البته آن ها درنوشته های خود نظریه ای دقیق و مشخص در باب روان درمانی ارائه نداده اند . حتی باس می نویسد « امیدوارم روان شناسی وجودی هرگز صاحب نظریه به معنای نوین علوم طبیعی نشود » دغدغه این افراد بیشتر معنای وجود و تاثیرات جانبی آن ها بوده است ( هال و لیندزی ، 1985 ).
رویکرد وجودی دیدگاه جبرگرایانه از ماهیت بشر ، که به وسیله روان کاوی سنتی و رفتارگرایی رادیکال مورد حمایت واقع می شود را رد می کند . روان کاوی